یکی از اخلاقیات بدم اینه که خیلی سریع تصمیم میگیرم. ( البته داره که این زیر براتون توضیح دادم چجوری شاید به این سریعی که فکر میکنیم هم نباشه )
روی کارام حساسم و این شاید یه روزی به دردم بخوره البته تا الآن فقط همه چیز رو خراب کرده، امروز هم که این پست رو مینویسم توی بدترین شرایط اقتصادی قرار دارم.
شاید تا یک ماه آینده بیشتر از 10 20 هزار تومان توی جیبم پول نداشته باشم و روی یه پروژه که حساب کرده بودم به باد رفت میگید سر چی؟
دیروز که رفتم پروژرو تحویل بدم طرف شروع کرد به توضیح دادن که آره من اینو میخوام اونو میخوام. حالا جالب این جاست که تا روز قبلش من هی پیشش میرفتم و میگفتم این و اون و از اینجور مسائل سمن بکم ( فک کنم درست تایپ کردم منظور همون ساکت هست ) میشست من رو نگاه میکرد میگفت خوبه و من به شما اطمینان دارم و اینا.
حالا رفتیم تحویل دادیم و داستان شد که آره من اینا رو هم میخوام. اضافه کردن اون مسائل کار سختی نیست. اما راستش میدونید برای 250 هزار تومان پول ارزش نداره این کار رو بکنم. میگید چرا؟ تو که وقتت رو چندان نمیگیره! خدمتتون عرض میکنم.
من روی حساب یکی از دوستان جلو رفتم و این رو نشونشون دادم. منم گفتم اوکی میرم جلو و این کار رو انجام میدم. راستش عاقبت کار عینه روز واسم روشن بود انگار بعد یه مقدار تجربه کمی که داشتم ولی روی دوستم رو پایین ننداختم و رفتم جلو. اینم واسه این بود که شاید اون دوستم هم یه مقداری تجربه پیدا کنه.
خیلی پراکنده شد نوشته هام. اما خب من این جا دیگه امپراطوریه خودمه هر جور بخوام مینویسم بعضی اوقات هم باید ذهنم رو تخلیه کنم.
شاید شرایط هم بر من قلبه کرد که رفتم جلو و یکم امید داشتم که پول رو بگیرم ولی این جور مسائل رو عموما باید با مسائل از پیش حل شده حل کرد.
من دیشب بهشون گفتم اون مسائل رو حل میکنم و امروز صبح طبق قراری که دیشب گذاشتیم براشون شماره کارت فرستادم، البته من دیشب یوزر و پسورد ادمین و همینطور هیچکدوم از تغییراتی که گفته بودن رو انجام ندادم اما با هر مدل پرداختی که داشتن که گفتن یه قسمتی از پول رو الان و قسمت دیگه رو برج 5 به خاطر وضعیت مالی خرابشون تصویه میکنن من قبول کردم و این بهونه بود اما میدونید یک اعتماد دو طرفه باید باشه توی رفتاراتون حتما این مورد رو رعایت کنید.
چند دقیقه ای پیش هم دوستم زنگ زد گفت تو واسه ی آقای ایکس شماره کارت فرستادی قبل انجام کامل کار؟ من گفتم بله فرستادم. گفت تو گفته بودی یه چیز کامل اما همه امکاناتی که میخواستن رو نداشته. همین جا من گفتم میخوان از نرم افزار ایکس استفاده کنن و بخرن؟ گفت آره اگه اینجوری باشه. گفتم بخرن! گفت دارم باهات صحبت میکنم منم بی شبهه گفتم آقا مشکلی نداره. همه چیز حلالشون.
من هیچ موقع تن به همچین معامله هایی با این قیمت به صورت تجاری نمیدم ( تجاری منظورم اینه یه پروژه دانشجویی با این قیمت با توجه به وضعیت دانشجو رو من خودم به شخصه انجام خواهم داد البته اگه وقتم آزاد باشه یا مورد فرق داشته باشه ) چون افرادی که عموما پشت این معامله هستن یه چیز قول میخوان و توقعات خیلی بالایی هم دارن. این هم صرفا برای اون دوستمون میخواستم تجربه بشه.
چند وقت پیش با یکی از دوستام که حرف میزدم هم دقیقا همینارو برام تکرار کرد و گفت باید خودت به یه سری نتایج البته برسی.
شاید این کار وقت من رو الآن نیم ساعت تا یک ساعت میگرفت اما این مشتری برای من دردسر ساز بود چون تا یه روز یه اتفاقی میافتاد گوشی من زنگ میخورد که چرا اینجوری و اونجوری و همینطور چون این جور مشتریا عموما قرارداد محضری درست و حسابی هم نمیبندن با شما ممکنه کارتون به دادگاه و شکایت و دل خوری های زیادی هم برسه.
به شما هم پیشنهاد میکنم ارزش کارتون رو پایین نیارید. کسی که ارزش کارتون رو نمیفهمه دردسر ساز میشه براتون.
عاقبت اندیشی یکی از بهترین صفات هست.
هر که اول بنگرد پایان کار اندر آخر او نگردد شرمسار
مولوی
- ۰ نظر
- ۲۹ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۲۱