جمعیت
دوشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ۰۳:۰۹ ب.ظ
وقتی از ته سالن با یه صدای تنبه آمیز وارد میشه، شلوغیه بیرون و جمعیت روپوشی به هیبتش کرده...
از میون جمعیت هم وارد اتاق میشه! همه به احترامش بلند میشن. پسری که کناری نشسته بود و بلند نشده رو سربازا میگیرن و میبرن...
اون به همین سادگی طرد شد،پشت میکروفن میره و با صدای وهم آمیزش سخنرانیش رو شروع میکنه. آخر سخنرانی به هر کس یه گلوله میدن. تنها برای شلیک به مغز خودش...
بلا استثناء همه ی افراد اتاق خود را میکشند.
پاییز92/کرج
- ۹۲/۰۷/۲۲