دوست داشتن
خیلی از اطرافیان ما فقط اومدن که بهمون گوشزد کنن...
اما خب واقعا این گوشزد ها به کجا میرسونتون؟
آیا واقعا برای ما فایده ای هم در در دارند یا فقط یه جنبه ی به هم ریزی و یک تفکر عجیب را در ذهن ما به مدت قلیلی ایجاد میکنن و بعد هم تمام و کمال از آن پاک میشوند.
اما بعد از دیدن چندیدن تغییر بزرگ. جلوتر رفتن خودم و همینطور بهتر از همه این که یه سری موارد که به عینه حالا یه مقداریشو اگه فاکتور بگیریم فهمیدم گوشزد بعضی اوقات خیلی خوبه...
یکی از دوستان حتی نمیتونست به دلایل نا مشخصی به کسی که خیلی اون رو دوست میداشت نزدیک بشه...
از طرف دیگر یکی فقط از دست حرف یکی از کسانی که دوستش میداشت ناراحت بود...
یکی دیگر فقط به فکر این بود که باید چه چیزی را دوست بدارد...
دیگری دوست داشت که یک زندگی با پستی و بلندی را تجربه کند...
کسی دیگر هم بی اعتنا به این افراد فقط ناله میکرد چون اصلا چیزی را دوست نداشت.
این من رو کمی عصبی و اندوهگین کرد، چون همه ی این افراد رو دوست داشتم.
اما میدانید مشکل اصلی ما همان دوست داشتن قاطع است. دوست داشتن و دوست داشته شدن و دوست داشتن...
شاید از انسانیت به دور باشد دوست نداشتن دیگران، آخر یکی از پایه های اصلی انسانیت محبت و دوست داشتن هم نوع است.
اما هنوز هم من درگیر این قضیه هستم که دوست داشتن واقعا دوست داشتن وقت دوست داشتن چیست دوست داشتن؟
- ۹۲/۰۸/۱۹